بازار داغ ازدواج با دختران معلم

سلام خوبید؟

این روزا یه چیز جالب تو ذهنم بود که گفتم ازش بنویسم.اونم چتر بازی و کم اشتهایی برخی از اقایون مجرد در رابطه با ازدواجه._به کلمه برخی توجه کنید)

کلا  طیف وسیعی از اقایون  ایرانی تلاش عجیبی برای ازدواج با خانومایی دارند که همه جوره مطابق میلشون باشه!!!(لطفا از عشق و قدرتش واین جور چیزا نگید .چون معیار و سمت و سوق عاشق شدنم یه جورایی همین جوری شده که الان میخوام بگم . فکر کردی مردا الکی عاشقت میشن  نه جانم ) پس بشنو از نی چون حکایت میکند  از پرروگری های بعضیها شکایت میکند 

کز دانشگاه تربیت مدرس یا معلم مرا فارغ التحصیل کرده اند

در طلب ازدواجم خیلی ها با کله دویده اند

حالا بگذریم بریم سراغ ایده اقایون در مورد همسر ایده الشان"

اول اینکه نجیب باشه خوشگل باشه خوش هیکل باشه  خانواده دار باشه  پولدار باشه(این واسشون حیاتیه) تحصیل کرده باشه  قوه درکش بالا باشه  شاغل باشه و بتونه تو خرجی اوردن تو خونه بهشون کمک کنه ولی در عین حال مادر خوبی باشه (و بسیاری از اقایون میگویند  که پدر خوبی هم باشه تا در صورت بی مسولیتی پدر   فرزند بی پدر نباشه) اشپزیش خوب باشه رابطه اش با مامانش اینا _ یعنی مامان پسره_خوب باشه و......

خیلی جالبه که اقایون با این اشتهای زایدالوصفشون بیشتر انگشت انتخاب رو به سوی دخترای معلم و دبیر یا احیانا کار مند نشانه میرن که بتونه همه اینا رو براشون فراهم کنه.

حالا میپرسی چرا معلمی؟بهت میگم.چون اگه معلم باشی الزاما تحصیل کرده ای پس خونواده داری که تحصیلت براشون مهم بوده و نجیبی که اموزش وپرورش استخدامت کرده و چون معلمی نا خود اگاه دیدت وسیع میشه پس قوه درکت بالا میره .از همه مهمتر اینکه شاغلی  پس کمک خرجشونی و چون شغلت سبکه یعنی نسبت به خیلی دیگه از شغلا سختیش کمتره و یه شیفت کاری ثابت داره که اونم از حیث زمانی یا صبحه یا بعد از ظهر و ازت نصفه شب کار نمیخوان پس وقت میکنی براش غذا شو سر وقت بپزی و مسولیت بچه بزرگ کردن و تربیت کردن و از اب و گل دراوردن رو هم یک تنه خودت انجام بدی و بعدا که بچه به جایی رسید باباش پز بچه شو بده

درواقع زن معلم میخوان نه واسه اینکه فکر کنند معلمی شغل انبیاست.یا اینکه وقت بیشتری برای با هم بودن داشته باشن.زن معلم میخوان که وقت بیشتری برای چیزایی که دوست دارن براشون مهیا کنه داشته باشه .زن معلم میخوان که درسته تمام چیزایی که میخوان داشته باشن رو قورت بدن.زن معلم میخوان که مثل یه ماشین رباتی(دور از جان همه خانم های معلم)هم تو خونه خوب کار کنه و هم بیرون.

البته خب همه ادما هم به معلمی فقط فکر نمیکنند.چون همه زنا هم معلم نیستند .ولی انصافا توجه کرده اید دخترای معلم نسبت به سایر مشاغل چه قدر زود هواخواه پیدا میکنند و گلچین میشن(امید است بعد از گلچین شدن به خار تبدیل نشن)

کلا میدونید چی ناراحت کننده است .اینکه تقاضای مردا برای ازدواج با زن شاغل فقط به قصد استفاده از حقوق اونها به عنوان کمک خرجه .نه واسه احترام گذاشتن به حقوق اجتماعی و اقتصادی خانوما.خیلیاشون اگه وضعشون خوب بشه شاید مانع کار خانم ها بشن.واسه خیلی از مردای امروز زن ماشین پول در اوردن و در عین حال خونه داری کردنه .و خیلیاشون هم با بی چشم و رویی میگن خب باید خانما مشاغلی داشته باشن که بتونن هم به خونواده برسن هم به کارشون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به همین جهت خوشحالم که به زودی زود مهندس میشم و با این کار باعث میشم که یه تیر از تیرهای برخی اقایون بدجوری به نا کجا اباد بره.خوش حالم که مهندس میشم تادوشادوش خیلیاشون و حتی بهتر کار کنم و ثابت کنم که اقایونم مجبورند در ازای مشاغل سخت وفنی خانم ها به وجود مبارکشون تکونی بدند وکمی سختی رو متحمل بشن(البته اگه تکان مغزی باشه خیلی خوب میشه) 

به نظر شما برای تقویت فکر برخی از اقایون این چنینی و بالا بردن سطح دیدگاهشون نسبت به حقوق زنان چه کار باید کرد؟؟؟؟

پ ن:توصیه میشود جهت تادیب یک سری مرد این چنینی همه جامعه بانوان شاغل به خصوص معلمان و دبیران از ازدواج یا مصرف حقوق در خانه خودداری کنند

پ ن"از لج مردا هم که شده مشاغلی انتخاب کنیم که سبک نباشه تا اون ها هم مجبور به فداکاری و تحمل سختی برای خانوماشون بشن

پ ن :اگه در به در دنبال شوهریئ برید و معلم شوید

به امید درمان روح بیمار جامعه و برابری حقوق مدنی و اجتماعی و همه جوره زن و مرد

قرباتنان    سبزی خاتون

اندر حکایات وبلاگ خوانی و نکته پردازی های تحلیل وارم(چی گفتم؟؟!!!)

سلام رفقا  .حال و احوال شریف تون ؟؟؟خوش میگذره . به من بد نمیگذره .حسودم نیستم .امید است به شما نیز بد نگذرد .والا پروسه وبلاگ گردی من ادامه داره اما نه.!!!!! میشه به اینده وبلاگ نویسی در ایران امیدوار بود .وبلاگای خوبی دیدم که مجبورم کردند که اعتراف کنم که نویسنده هاشون خوب بودن اما در طی بازدید بنده از چند وبلاگ به چند مطلب بر خوردم که خیلی رویکرد من نسبت بهشون  با صاحب وبلاگ متفاوت بود از جمله در وبلاگی خواندم

تا که بودیم و نبودیم 

کشت مارا غم بی هم نفسی

حال که رفتیم همه یار شدند

خفتیم همه بیدارشدند

بودیم وکسی باور نمی داشت که هستیم

باشد که نباشیم وبدانند که بودیم

یه جورایی حالمو گرفت.والا من هیچوقت نمیگم که نباشیم تا بدانند که بودیم .بلکه میگم باشیم چون بودن حق ماست .باشیم که بزور هم که شده تو مغز پوک  بقیه بگنجونیم که ما هستیم  کجا رو نگاه میکنی ما رو ببین (مگه ما گلابیم؟) .

کلا با فرار حال خوبی بهم دست نمیده.همیشه دوست دارم باشم و قاطعانه اصولمو بیان کنم و مدافعشون باشم.اگر چه دور و بر ما هم حسود و دشمن زیاده هم احمق.و به گفته وینسلت چرچیل سخت ترین کار دنیا محکوم کردن یک احمق است .اما خب احمق احمقه دیگه.دست خودش نیست .پس جدیش نگیر .در مورد حسود و دشمن هم به جای اینکه عرصه رو براشون رها کنی که به خواسته شون برسن باید هی بمونی تا چششون در اد(در بیاید).چرا عرصه رو واسه خودم تنگ کنم که دیگری بیاد بشینه و به ریش من بخنده(البته من دخترم ریش ندارم خدا رو شکر).والامن که همینجوری حس خود شیفتگیم تراوش میشه و دوست دارم حتی اگه نتونم موفق باشم حال ادم بدای زندگیمو بگیرم بجای رفتن بمونم و موی دماغشون بشم که اعصابشون خط خطی بشه

پ ن :راه رفتن روی اعصاب کسی که میدونی به خونت تشنه است خیلی حال میده

پ ن"در راه موفقیت برای تثبیت جایگاه حضور خود از ایده های روانشناسی به ویژه خر کردن غافل نشوید.اصلا قدرت عجیبی دارد کافی است به مکر زبان خود ایمان بیاورید

قربان همه  سبزی خاتون  



اندر احوالات عشق به سبک جدید در ایران

سلام . خوبید؟؟؟؟

والا این روزها سوژه واسه نوشتن نایاب شده .از هر هزار تا وبلاگی که می بینی 995 تاش عشقی است 2 تاش سیاسی و 3 تاش درسی _(خدا به فریادمون برسه با این فضای پر تب و تاب عشقولانه)

کلا انگار تمام معضلات و مشکلات و گره های کور جامعه ما حل شده و مانده فقط فرجام عشق جوانان .(البته می دانید که ما اصولا هیچ مشکلی در جامعه نداریم ) و بنا بر این مشکل عظیم!!!!!!!!!!موج وسیعی از گروه های مخاطب پرور تصمیم گرفته اند به این موضوع بپردازند .(ولی انصافا اگر چه این عشق از زمان پیدایش بنی بشر وجود داشته اما همچنان به قدرت نیروی گرانش جذب میکند)

ساده بگویم همه جا حال و هوای عاشقانه گرفته . از نویسندگان مجلات و رمان و وبلاگ نویس ها گرفته تا کارگردانان و فیلم نامه نویسان و موسیقیدانان .  همه در این گیر و دار الودگی هوا و بیکاری و اعتیاد و مشکلات مسکن ومحیط زیست و سهمیه بندی بنزین و هدف مند کردن یارانه ها  کار و زندگیشان را رها کرده اند و  دو دستی چسبیده اند به این واژه سه حرفی عشق . (انصافا که چه موضوع جدید و نوینی را انتخاب نموده اند !!!!!)

و شبانه روز در تولید هر چه انبوه تر فیلم و سریال و موزیک  عاشقانه در تلاش و کوششند (واقعا خسته نباشید با این ایده پردازی های جدید  یک وقت  زیادی به مغزتان فشار وارد نکنید)

البته در این میان نمی توان نقش بارز سریال جذاب  کلید اسرار را فراموش کرد که چه قدر فضای متفاوتی را در صدا وسیما ایجاد کرده است(خجالت بکش به چی میخندی  مگه دروغ میگم)؟؟

و از انجایی که بختمان مثل تیر چراغ برق دم خونمون بلنده کل سهم ما از تولیدات صدا و سیمای استرالیا شده پرستاران و پلیسان و کاراگاهان . گویا یناست طی مذاکراتی که با مسولان این کشور صورت گرفته در اینده نزدیک سریال معتادان و بیکاران و حیوانات وحشی این خطه را نیز شاهد باشیم.

کلا انگار موضوع تولیدات سینمایی کشور هندوستان یا بهتر است بگویم کشور عشق دوستان به شکل اپیدمی در امده و با سرعتی بیشتر از سرعت سرایت ویروس انفولانزای خوکی حصار مرزها را در نوردیده و به ایران ما هم بد جور اصابت کرده است.

یک زمانی وقتی فیلم هندی میدیدم میگفتم بیچاره این هندی ها !!!از دست سینمایشان کلافه نمیشوند این قدر بله برون سلمان خان و حنا بندون شاهرخ خان رو در فیلم ها میبینند .

حالا امروز میگم بیچاره ما!!باز لا اقل این هندی ها فیلم هایشان رنگ و لعابی دارد و اگر موضوعش تکراری است حد اقل دلنگ دولونگ  و حرکات موزون هنر پیشه هایشان فرح بخش است!!!!

ما را بگووو  که باید داستانهای عشقولانهای را ببینیم که پس از مدتی دچار کش و قوس میشوند اما اصلا خودتان را ناراحت نکنید  در نهایت اصل جدا نشدنی این است که باید زندگی شیرین شود .

همه سریالها و فیلم هایمان مبتنی شده بر شعری از خواجه حافظ که نمیدانم یک روز از دهنش در رفته و فی البداهه گفته:که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها . دیگر ما تا جد و اباد این مصرع را در نیاوریم و هر روز تن حافظ بیچاره را در گور نلرزانیم دست بر دار نمیشویم که (به این میگویند استمرار در عادت )

نمونه اش اینکه  یا باید بشینیم ببینیم بالاخره بهزاد یلدا را طلاق می دهد یا نه یا اینکه بچه شان دختر می شود یا پسر ؟یا اینکه ببینیم امشب نوبت کدام بخت برگشته است که در شمس الاماره اسگلش کنند . سینما هم که یا شده  عشق بی منطق فیلم هایی مثل  دلشکسته یا افسانه هایی مثل فیلم 2 خواهر .(البته یک سری نو اوری ها هم ایجاد شده مثلا اغلب سریالها یک نفر سکته ای داره و یک دانشجوی دانشگاه ازاد!!!)

بابا اخر از عشق گفتن هم حدی دارد .چند روز پیش به دوستم میگفتم از بس از عشق گفتن همه شرطی شدن . اونایی هم که عاشق نبودن و سرشون به زندگیشون گرم بود میگن لابد چیزی کم داریم بریم و عاشق بشیم!!!!

به خدا همین فیلم گاو سی چهل سال پیش می ارزد به صدتای این ها (البته جدیدا فیلم خروس جنگی را دیدم نسبت به بقیه فیلم ها میشه گفت خوب بود )

وبلاگ ها که همه اش عشقی شده  :ای بی وفا چرا ترکم کردی با دختر بلقیس خانم رفتی .......ای عشق من چرا سوار ماشین اون پسر شدی که پرشیا داشت ...... ای عشق من  عاشقتم .تا ابد الدهر ... و (یکی نیست بگه عاشقشی خب باش مثل بچه ادم برو بهش بگوو این لوس بازیا چیه در میاری  مگه اون اصلا این مطالبو می خونه که هی میری شعرای سهراب و فروغ و ..و رو کپی میکنی میزنی به نام خودت)

موسیقی هم که دیگه واویلا

یه عده بچه قرتی سوسول که فرق قاشق چنگالو با میکروفون نمیدونن  شدن خواننده ما:وای عسلم رنگ رژلبت چقدر شبیه لبو شده ...... رنگ موهات طلاییه وای که دلم تو حالییه .........دامنت کوتات چند سانتی متره......دوست پسر من نازه  موهاش شبیه غازه...........

و این شکلی گند زدن به موسیقی . اخه بگوو میخوای اهنگ عاشقونه بخونی ؟خب بخون . چرا با خودت درگیری ؟؟؟؟؟/؟؟؟؟(مثل این جوجه رپر ها که رپ رو از چشممون انداختن)

خلاصه جمیع هنرمندان در این حیطه شبانه روز زحمت میکشن که مبادا ذره ای در حق عشق کوتاهی بشه . فعلا فقط معماری مستثنی است که اونم ناگزیرا روزی تسلیم میشه


حالا نکته مهم اینه که این جور وقت هاست که نقش وبلاگ وزینی مثل وبلاگ من مشخص میشه که میخواد یک فضای متفاوت ایجاد کنه!!!!(نخند)

البته من تازه کارم و نبازمند ایده های جدید پس هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم بنیاد جمع اوری ایده های نو

خلاصه اینکه عشق بدون منطق و برنامه و بی موقع  جلوی خیلی از پیشرفت ها رو میگیره .البته در موارد زیادی هم محرک واقع شده . اما اگه فکر میکنید که ادمی هستید که بنا به تواناییهایتان میتونید به جاهای خفنی  از موفقیت برسید  نا به جا و بی موقع در گیر مسولیت عشق نشید .  هر چیزی به موقعش خوبه

قربان سرتان بگردم  سبزی خاتون سبزی پلو زاده

پ ن :با این حجم عاشقی عجیب نیست که اخبار میگه میزان تولد 3برابر مرگ شده . فکر کنم تا اینده نزدیک از جمعیت بترکیم 

پ ن:کلا خیلی چیزا مهم تر از عشق وجود داره که می تونیم اول به اونا بپردازیم

پ ن:عشق نیازمند مسولیت پذیریه و این یعنی تنگ شدن دایره ازادی  می ارزه؟؟؟؟ به نظرت؟؟؟؟؟




اندر حکایت تکنولوژی بلوتوث یا همان یک کلاغ چهل کلاغ به سبک موبایلی

در این عصر پیشرفت تکنولوژی دیگر کم تر کسی است که نداند بلوتوث چیست .مخصوصا در بین ما ایرانی ها که عشق به موبایل فوران میکند.!!

شاید ان پادشاه سرخوش توت جمع کن که می رفت توتهای ابی جمع میکرد وم یخورد و بعد از ان دندانهایش میشد bluetooth به خواب و رویا هم نمی دید که روزی عمل توت جمع کنیش تبدیل شود به نام مستعار تکنولوژی ارتباط بین موبایل ها

اما از ان جایی که همیشه در قلمرو فرهنگی افرادی هستند که اساسا شورش را در می اورند ان وقت است که واژه بلوتوث طی یک بازه زمانی نه چندان طولانی و بنا بر اقتضای جامعه!!!!نام وزین خود را از دست داده و می شود بلا توث. که طبق اخرین پژوهش های اینجانب این همان بلای جون بلای زندگی  بلای ابرو و حیثیت افراد شده است.

جالب است نه؟؟!!!!

اخه  یک بار جایی خواندم این واژه پیژامه که استعمال می شود در اصل ایرانی بوده و پس از سفر به دور دنیا از فرانسه سر در اورده و امروزه فرانسوی ها با افتخار می گویند این واژه فرانسوی است.

باز خدا پدر این فرانسوی ها را بیامرزد که پیژامه همان پیژامه مانده و تبدیل به زیر پیرهن و جوراب یا احیانا عوامل مخرب اجتماعی نگشته است.

اما چون ذهن بی بدیل و خلاق بعضی ها در جامعه ما نمیتواند ارام یک گوشه بنشیند و تحولی ان هم از نوع نادرست در علمو تکنولوژی ایجاد نکند  ان وقت است که مجبوریم جهت ایجاد ابتکار در کارکرد فناوری  بلوتوث  از اب خوردن و ناخن گرفتن و جوراب پوشیدن و شانه زدن موهای خود یا دوستانمان گرفته تا رقص و مهمانی و ادا اصول های مجالس گوناگون را تبدیل به کلیپ کرده و ان را از طریق همین بلاتوث بلا به جان گرفته پخش کنیم .

بدون ان که فکر کنیم که این کلیپ ها محتوی اعتبار و ابروی شخص یا اشخاص سرشنای و بعضا گمنامی است که  ان را به این راحتی  به دست دیگران می سپاریم

و به این می گویند یک کلاغ چهل کلاغی که انصافا در این نوع خود در ایران بی نظیر است

اخر کمی وجدان خود را قاضی کنیم ببینیم با این کارها به کجا می خواهیم برسیم .

چه شد که عاقبت این گونه گشت کار که حتی در خصوصی ترین محافل چهار ستون بدنمان می لرزد و چشمهای نگرانمان مثل تلسکوپ می چرخد که مبادا غرض ورز مردم ازاری از ما فیلم بگیرد و انوقت از فردا بشیم سوژه کلیپ های گوشی مردم!!!

تاسف بارتر این است که در مقابل چشمان خودمان چنین با ماهیت علم و پیشرفت تکنولوژی بازی می شود که عاقبت مجبوریم داد بزنیم بابا پیشرفت نخواستیم چون جنبه اش رو نداشتیم

راه حل چیه؟؟؟؟

راه حا این مشکل نه پلیسه نه زور و نه اجبار  کمی وسعت فکر و عروج شعور و تلنگر وجدان می طلبه.

چیزی که مهمه اینه که ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه است .دوست عزیز من   .من شما و همه جامعه گوشی بدستان تا حالا ده ها کلیپ از افراد مختلف رو گلچین کردیم و زدیم تو کارت حافظه گوشیمون .در حالیکه بی خبریم در پس نگاه های مشتاق و خنده های قاه قاه ما این بازی کثیف به زندگی خصوصی و اجتماعی دیگران چه لطمه هایی وارد میکنه و این قضیه اونقدر ساده گرفته میشه که هر روز ممکنه هر کس ناخواسته قربانی این کوته فکری ها بشه

بیاید برای اثبات وجودیت فرهنگ و وجدان هم که شده همین الان گوشی هامونو تخلیه کنیم از کلیپ های بی مصرف و به خودمون قول بدیم که دیگه  در ترویج این بی فرهنگی هرگز نقش نداشته باشیم


یادمون نره بنی ادم اعضای یکدیگرند پس هر اون چیزی رو که واسه خودمون نمی پسندیم برای دیگران هم نپسندیم

به امید فردایی روشن   .  راستی این مطلب چون شخصی است کپی برداری از اون بدون ذکر منبع  جایز نیست  .

قربون همه   سبزی خاتون

سلام

خوبی ؟

بیکاری مگه  اومدی اینجا  .بفرما  خالیه خالیه

برای دیدن مطالب این وبلاگ چشم بصیرت لازمه

فعلا که چشای خودم غرق خوابه و غیر چرت وپرت هیچی به مغز سبزم خطور نمیکنه

در اینده نزدیک نزدیک اپ میکنم

مرسی از اینکه گول خوردی و سر زدی

اما یادت نره فلفل نبین چه ریزه   فردا پس فردا که اپش کردم  بشکن ببین چه تیزه

نصفه شبت بخیر